گفتن حق و شجاعت در حرف زدن – آیا تا به حال شده با خودتان بگوئید که چرا آنچه حقش بود را نگفتم یا چرا فلانی شجاعت حرف زدن نداشت و آنچه که حق بود را نگفت؟ چرا می ترسد و آنچه را که باید بگوید نمی گوید؟
اگر کسی به شکل مستقیم برای بیان آنچه که در ذهنش است اقدامی کرد به او می گوئیم شجاع و نترس، که جرات این را داشته که حرفش را چه مثبت و چه منفی بگوید.
مواردی پیش می آید که اگر حق را در مورد خودمان یا دیگران بگوئیم ، موجب شود که ضرر بسیار زیادی متوجه ما شود و یا حتی جان خودمان یا دیگران در خطر بیافتد بدون آنکه هیچ فایده و نتیجه مثبتی داشته باشد و یا دردی از جامعه را دوا کند، به نظرم در این موارد سکوت بهتر است.
شجاعت در برابر عمل یا چیزی که تا حالا تجربه نکرده ایم سخت است و شجاعت بیش از حد چیزی را حل نخواهد کرد.شجاعت در زندگی شکل های مختلفی دارد.
باید مواظب بود که پرخاشگری به این مقوله وارد نشود. برای حرف زدن قاطعانه و با شهامت که نباید پرخاشگری کرد.
یکی از مواردی که برای گفتن حق به ذهنم می آید عذرخواهی کردن است. شما و هیچ کس دیگری کامل نیستید و همه ممکن است اشتباه کنند، اگر به نظر خودتان کاری اشتباه انجام داده اید،مسئولیت ان را بپذیرید و شهامت این را داشته باشید که عذر خواهی کنید.
آقا معلم در نامه به رها می نویسد :
دوست دارم، همواره در دست تو، یک تبر ببینم. شجاعانه و پرشهامت. در جستجوی بتهای کهن.
شاید زندگی برایت چندان ساده نگردد، اما بدان که همین بزدلان، پس از تو، ترسهایشان را با روایت شجاعت تو، تطهیر میکنند.
در نهایت اینکه از لحظاتی که احساس شجاعت می کنید لذت ببرید ولی مواظب تمجیدهای اطرافیان باشید!
مطالب مرتبط :
روز نوشته های محمدرضا شعبانعلی – شجاعانهترین کار
جمع و تفریقهای من در نهایت به این نقطه رسید که خیرِ ننوشتنش بهتر از خیرِ نوشتنش هست.
ترجمه ای از شعر ورونیکا راث
روزنوشته های محمدرضا شعبانعلی – نامه به رها: رهای عزیزم شجاع باش…
ارزشهای زیادی است که انسانها در کلام، مقدس میشمارند، اما در عمل، جرات اتکا به آنها را ندارند.
ایمان یکی از آنهاست. عصیان یکی دیگر. صداقت و شهامت هم ازین گروهند.